آدمی را امتحان به کردار باید کرد نه به گفتار،چه بسیارند مردمی که زشت کردار نیکو گفتارند
باران باش تا به تو عادت نکنند هر وقت بیایی دوستت داشته باشند
وقتی برای یکی سنگ تموم میذاری شک نکن با همون سنگ میزنه تو سرت
انقدر حقمون رو خوردن که حتی وقتی میگیریمش فکر میکنیم هدیه ست
زندگی به من آموخت هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست
یه لیوان از توی کابینت بردار
خب
پرتش کن
خب
شکست؟
آره
حالا ازش عذر خواهی کن
ببخشید لیوان منظوری نداشتم
دوباره درست شد؟
نه...
متوجه شدی...
تابوده همین بوده:همیشه دلتنگ کسی هستیم که نیست،و حوصله ی کسی رو نداریم که هست بعد شکایت میکنیم از تنهایی هامون
درونم غوغاست...
ساده میشکنم بایک تلنگر کوچک.این گونه نبودم شدم
تقصیر ما نیست بعضی ها خودشان دلشان میخواهد...یادگار باشند نه ماندگار
داستان غریبیست زندگی...دستی که داس را بر می دارد،همان دستی است که گندم را کاشته بود
همیشه در زندگی مثل شاه شطرنج باش که کسی نتواند تورا از صحفه ی زندگی بیرون بیندازد